یکی بود یکی نبود زیر این طاق کبود دهی بود با آدمای عجیب و غریب . این ده ماجراهای خوب و بد زیادی رو پشت سر گذاشته بود اما من نمی خوام از خیلی دورا براتون بگم آخه می گن شما نبودین تا ببینین ما چه وضعی داشتیم اگه می دونستین حالا پیشونیتون رو از سجده شکر بر نمی داشتین . خوب من کاری با گذشته هامون ندارم که چه بلایی سرمون آوردن . از چند سال پیش براتون می گم که قرار بود برای ده قصه ما یه کدخدا انتخاب انتخاب کنند مردم ده جمع شدند و یکی از مردای ده رو که تازگی ها از شهر برگشته بود رو واسه خودشون کردن کدخدا ، بد جوری هم هواشو داشتن آخه کلی وضعشون بهتر شده بود درسته که وضع گاو و گوسفنداشون فرقی نکرده بود ولی انگار مردم شهر باهاشون آشتی کرده بود آخه قبلنامردم شهر از مردم ده می ترسیدن هر کاری میکردن تا مردم ده نتونن کاری بکنن ، اما حالا با اومدن این کدخدا یه جورایی وضع فرق کرده بود ولی خوب همه قصه ها که به این خوبی و خوشی تموم نمی شه آخه هم محله ای های قدیمی این کدخدا بدجوری از این وضع ناراحت بودن چون هم بازی قدیمی شون تونسته بود بره شهر و حالا بعد مدتها برگشته بود و این همه طرفدار واسه خودش پیدا کرده بود نمی شد تحمل کرد واسه همین هر جا نشستن و بلند شدن بد این کدخدا رو گفتن . اونقدر گفتن و گفتن تا این که تونستن یه جورایی وضع رو به نفع خودشون تغییر دادن حلا دیگه وقت اون رسیده بودکه کدخدای ده عوض بشه حالا باید مردم ده از بین طرفدار های کدخداشون یا طرفدارهای هم محله ای های قدیم کدخداشون یکی رو انتخاب می کردن اما دیگه این جای قصه رو نمی تونم بگم که چی میشه آخه شاید باورتون نشه ،اما نه من که گفتم ده قصه ما پر بود از آدمای عجیب و غریب .
حالا دیگه قصه ده ما رسیده به اونجا که چوپون ده شده کدخدای ده . ادامه این قصه مشخص که چی می شه اون اولا خودش هم باورش نشده بود که چه اتفاقی افتاده، حتی بلد نبود با مردم دهش چطور باید حرف بزنه ولی انگار مردم ده هم بدشون نمی اومد اینجور باهاشون رفتار بشه . مدت زیادی طول نکشید تا اینکه چوپون هر چی که کدخدای قبلی رشته بود رو پنبه کرد . خیلی زود تونست مردم ده رو فریب بده . با کار های عجیب و غریب خودش باعث شد مردم شهر مثل قدیم قدیما با مردم ده بد بشن فحالا دیگه مردم شهر بد جوری از مردم ده می ترسن و نمی تونن این ده رو با این مردمش تحمل کنن .
قصه ده ما داره به آخر می رسه . می گن آخر اهنامه خوشه اما شاهنامه ای که آخرش به خوان هشتم می رسه کجاش خوشه ؟ حالا رسیدیم به اونجایی که رستم و رخش توی چاه گرفتار شدن . درسته که خیلی دیر شده اما هنوز میشه یه کورسوی امیدی داشت آخه رستم می تونه گرز خودشو بالا بندازه و جون خودشو و رخش و نجات بده .
آخر قصه رو با مصرع اخوان تموم می کنم :
« و لیک او می توانست اگر می خواست ...»
Sunday، April 23، 2006
یک داستان کوتاه سفارشی
Saturday، April 22، 2006
ویژه نامه شرق
این چند روز درگیر یافتن روشی برای به متن آوردن لینک های بغلی که با استفاده از delicious ساخته شده است بودم .یعنی آوردن لینک دونی به متن . ولی تو این بلاگر چنین چیزی ممکن نیست .منظور از طریق daily blog post خود delicious . برای movable type و Wordpress وحتی چند تا سرویس بی نام ونشان دیگه ممکن هست ولی برای این بلاگر نمی شه .البته روشی غیر ازساختن feed و استفاده از یک ارسال به میل و از آنجا آپدیت وبلاگ .که میدانم و میدانید که این راست به چپ لعنتی خراب میکند . راه حل بهتری هست ؟
در ضمن این ویژه نامه آیت الله بروجردی شرق چه ویژه نامه خوبی بوده ما نمی دانستیم . امروز تقریبا همه جایش را خواندم . اگر در مورد به قدرت رساندن آیت الله بروجردی مطلبی نمی دانید ، حتما بخوانید توصیه میشود . در مورد کاشانی هم چند جا مطلب داره ، در مورد سادگی اش ، و البته چیزهای دیگر از زبان آیت الله محمد حسین علوی طباطبایی.(مطلب خدا را باور داشت -صفحه 8) .
آقای کاشانی روی کاناپه نشسته بود .سلام کردم .آقای کاشانی گفت علیکم السلام .، کجا بودی ،چه کار میکنی ؟ دعوت کرد کنارش نشستم .گفت بی سواد لره چه کار میکند؟ منظورش آقای بروجردی بود . اگر این را من به آقا منتقل میکردم دیگر خیلی بد میشد . به آقای کاشانی گفتم : آقا بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد . ایشان خیلی ناراحت شد و دیگر تا آخر مجلس با من حرف نزد .(صفحه ده -همان )
حال شما و کلا اوضاع و احوال فیضیه آنزمان وحمایتشان از کاشانی را از زبان آیت الله محمد حسین طباطبایی ، مفایسه کنید با چهره ای که از ایشان در صدا و سیما ساخته اند . مخصوصا فیلمی که این اواخر پخش شد در مورد روزهای ملی شدن نفت و کودتا (اسم فیلم یادم نیست ) ،که آدمی بسیار با درایت و نهایت دوری از انگلیس نمایش داده میشود و...
در ضمن مسئله نوکر انگلیس بودن هم به عنوان طعنه در همان صفحه بالاتر اشاره شده ...
Tuesday، April 18، 2006
Gmail space
قبلا در یکی از پست ها در مورد نرم افزاری نوشته بودم که با استفاده از اکانت gmail یک درایو مجازی ایجاد میکرد که میتوانستید از آن به عنوان یک درایو آنلاین از همه جا به آن دسترسی داشته باشید .حالا امروز یک چیز تازه ای این بار شبیه همان که به صورت یک اکستنشن برای فایر فاکس هست پیدا کردم که میتوانید از فضای 2 گیگابایتی میلتان به عنوان یک هاست استفاده کنید . اکستنشن جالبی است حتما به نصب کردنش می ارزد
Gmail space 0.2 (45KB)
Sunday، April 16، 2006
نصب وردپرس بر روی سرور شخصی
امروز wordpress 2 رو روی سیستم خودم نصب کردم ، واقعا در مورد نرم افزارهای مدیریت محتوا باید بگم خیلی خوبی شده . البت من با ورژن های قبلی اش زیاد آشنا نیستم ولی فکر نکنم کمتر از Movabletype باشد . اگه شما هم میخواید که wordpress یا هر کدام از نرم افزارهای مدیریت محتوا را روی کامپیوتر خودتان نصب کنید تا مثلا ویرایش قالب برایتان آسان باشد ونیازی به آنلاین بودن نباشد ، توصیه میکنم که برای سرویس دهنده از Apache استفاده کنید . برخلاف IIS خیلی سنگین نیست .چون اونایی که خود همین IIS Microsoft رو نصب کرده باشند بعنوان سرویس دهنده بر روی سیستمشان ، میدانند که همزمان خود سیستم را هم سرویس میکند .در ضمن برای نصب wordpress ، نصب PHP و MySQL هم ضروری است . در ضمن من خودم برای اینکه سیستم خودم چیزی کمتر از یک سرور خیلی کامل کم نداشته باشد ، PHPMyadmin رو هم نصب کرده ام . ولی ضروری نیست و همان دسترسی Shell به دیتابیس کفایت میکند . در ادامه اگه فرصت کنم حتما راجع به موارد بالا (البت اگه کسی نیاز داشته باشه ) بیشتر مینویسم .
* و اما یک نکته در مورد استفاده از اکستنشن fasterfox . من خودم این اکستنشن رو نصب کرده بودم و خیلی راحت بگم چیزی جز نشان دادن زمان در پایین صفحه از نصب این اکستنشن متوجه نشدم . یعنی تغییری در سرعت لود صفحات برای من محسوس نبود . برای همین در مورد این اکستنشن در چند جا جستجو کردم .همانطور که میشد حدس زد فکر کنم اساس کار در این اکستنشن هم مثل چیزی مثل GoogleAccelerator است یعنی یک کپی Prefetch از صفحات بایستی تهیه بشه و در این صورت ممکن است امنیت ارتباط را هم به خطر بیاندازد مثل موردی که برای نرم افزار گوگل پیش آمد . در ضمن من در چند بار آزمایش ابدا متوجه سریع تر شدن لود صفحات نشدم و حتی کمی هم در چند مورد کند تر کرده بود !! در ضمن برای من باعث ایجاد مشکل در آوردن صفحه تنظیمات تمپلیت وبلاگ کرده بود که بصورت ناقص می آورد و موقع save کردن همه چیز بهم میریخت . با حذف این اکستنشن فهمیدیم که از آن بوده .
و اما خارج از دستور
مشکل بودن بین هشت کشور صنعتی یکی اش هم این است که امروز برای یک تلفن همراه ناقابل ثبت نام میکنی و بعد از یک و نیم سال سیم کارت رو تحویل میگیری ، در حالی که در کشور های عقب مانده و جهان سومی مثل افغانستان امروز ثبت نام میکنی و فردا تحویل میگیری . عمرا کشوری بتونه این رکورد ایران رو بزنه .
در ضمن انگار اوضاع هم خیلی ناجور است و همه جا صحبت از برنامه های هسته ای ایرانه . میگم اگه فردا پس فردا خواستند تاسیسات مان را نابود کنند یا حمله کنند دیگه با چه رویی میخوایم از امام زمان بخوایم که بیاد کمک ؟ اسم سال رو که بنام حضرت محمد گذاشته ایم ، کیک رو هم که میبریم میدیم امام رضا ، چند وقت هم هست که نه لیستی پیش اش میبریم که امضا کنه، نه گزارش کارهایی رو که انجام میدیم رو براش از طریق چاه جمکران میفرستیم .بکل از روند تصمیم گیری خارج کرده ایم . کسی نمی داند در ادامه این روند غنی سازی مرحله ای دیگه ای نیست که به تولید مربایی ، شیرینی ، چیزی منجر بشه که ببریم برای آشتی کنان ؟
Friday، April 14، 2006
خطر از دست رفتن همه تاسیسات هسته ای
دیروز در سرمقاله شرق اشاره به این شده بود که تاسیسات هسته ای ایران از زمان های خیلی قبل شروع شده بود و مربوط به زمان فعلی نیست ، کاش سرمقاله نویس شرق در مورد زمان آغاز این فعالیت ها هم مینوشت .این تاسیسات و اطلاعات مربوطه جزو گرانبهاترین تجهیزات هستند و چون عمدتا به صورت مخفی و از بازار های سیاه خریداری شده اند برای ایران شاید بهایی به مراتب گزاف تر داشته اند . این تاسیسات فارغ از هر مورد دیگری جزو سرمایه های این سرزمین هستند. به نظر من شروع به کارشان در این زمان با این گفتارهای دور از ذهن احمدی نژاد مزید بر علت شده اند که کل دنیا را در مورد این فعالیت ها در وضعیت بسیار بدی قرار بدهند . مطمئنا کار پرونده هسته ای ایران به مراتب وخیمتر خواهد شد و حتی خطر از دست رفتن همه اینها وجود خواهد داشت . همه میدانیم کافیست اجماع نیم بندی در مورد گزینه استفاده نظامی در شورای امنیت شکل بگیرد ، آنوقت است که فاتحه اینهمه هزینه گزاف را بایستی یکشبه خواند . تاسیساتی که چه به درستی و چه به اشتباه بالاخره از پول این مملکت ساخته شده اند. به نظر شما زمان آغاز فعالیت های مربوط به غنی سازی در زمان فعلی درست بود ؟
Thursday، April 13، 2006
جشن هسته ای
این بی ملاحضگی های هسته ای این مملکت آخرش کار دستمان خواهند داد . واقعا هم این همه تبلیغی که با استفاده از صدا و سیما راه انداخته شده و مسایل رو بیخود به غرور ملی ایرانیان ربط دادن هم باعث شده که راه اظهار عقاید رو کاملا ببندند. این اطلا به نفع این مملکت نیست . امروز تو اخبار هم هیچ اشاره ای نسبت به این که چه واکنشی در جهان به دنبال داشته اصلا اشاره ای نشده . هر چند آمار هم داده نمی شود ولی به نظر نمی یاد که در داخل مخالفت ها بیشتر از موافقت مردم باشد .بالاخره ملت که همه اونایی نیستند که تو این فضای مجازی میبینیم. مثلا قضیه به قدری بزرگ شده که انگار ما یکشبه همه علوم دنیا رو بدست آورده ایم .اشاره ای نیست که چقدر هزینه شده .همه چیز هم که به راحتی دارد به نفع احمدی نژاد و طرفدارانش تمام میشود . پول سرشار نفت هم اجازه نمود سیاست های کشکی عوامفریبانه را هم نمی دهد .حال چه کسی کاری به این دارد که این پول بایستی در کجا ها خرج شود و یا دارد صرف چه عوامفریبیهایی میشود .
دیروز هوایپمای ریس مجلس هم انگار در حین پرواز دچار اشکال فنی شده بود . از داخل هواپیما هم نجف زاده گزارش گرفته بود ، اصلا قصد شوخی با چنین موقعیت هایی نیست ، ولی خوب قیافه خود گزارشگر دیدنی بود ، این افرادی که شاید همیشه ادعای شهادت طلبی دارند و حتی در قضیه سقوط c130 هم طوری خود همین نجف زاده گزارشی ساخته بود که انگار در زمان سانحه در هواپیما جشن شهادت برپا شده بود و ملت خوشحال از اینکه بالاخره شربت شهادت به آنها هم میرسد . پس اینهمه ترس خودشان برای چه بود ؟ در ضمن این مسله که هواپیمای ریس مجلس کشور چنین وضعیتی دارد و اینهمه دم از انرژی هسته ای میزنیم . انرژی هسته ای برای کشور ما به بحرانی مسله خود همین مسله هواپیما و مسافرت هوایی نیست . چرا اولویت به این نمی رسد .ما که فعلا تا 120 سال گاز رایگان و مفت داریم که برای فروشش منت هم میکشیم بهتر نیست انرژی برقمان را فعلا از این طریق تامین کنیم . چرا کسی در مقام مقایسه توجهی ندارد که برق از یک نیروگاه حرارتی که نیاز به هیچ نوع تاسیسات کمرشکن دیگر ندارد دهها برابر ارزانتر است برای ما تا از طریق هسته ای ؟ تازه ما سوخت را برای کدام نیروگاه برقمان میخواهیم ؟ مگر نه اینکه نیروگاه بوشهر تا 10 سال پس از بهربرداری قرارداد سوختش با روسیه امضا شده ، پس برای کدام نیروگاه برقمان میخواهیم ؟
Saturday، April 08، 2006
بدون عنوان
به خاطر مشکلی که برای bloglet پیش امده بود ، انگار مدتی بود که کسانی که برای دریافت محتویات اینجا ثبت نام کرده بودند دیگر میلی دریافت نمی کردند .این مشکل رفع شد .و بعد از این میتوانید مطالب را با میل دریافت کنید . در ضمن دنبال راهی هستم که بشه محتویات لینکدونی هم همراه با مطالب ارسال بشه ، اگه این کار با bloglet ممکن هست و کسی اطلاعاتی داره ممنون میشوم که اطلاع بدهد .
Tuesday، April 04، 2006
خبرخوان گوگل - Google reader
یک امکان خوبی که در خبرخوان گوگل وجود دارد امکان به اشتراک گذاشتن مطالب با دیگران کاربران هست که میتوانید این کار را هم از طریق لینک ثابتی که برای هر کدام از label ها ایجاد میشود انجام دهید وهم از طریق یک کادر که در وبلاگ یا صفحه شخصی تان نمایش داده میشود .
برای این کار برای هر کدام از مطالب مورد نظر یا یک label خاص بزنید یا stared بکنید و بعد روی share کلیک کنید و با زدن تیک در مقابل هر کدام از label هایی که میخواهید در صفحه جدید لینک ثابت نمایش داده میشود و هم اینکه میتوانید در همان صفحه روی get codes کلیک کنید تا کد های لازم برای نمایش کلیپ حاوی لینک هایتان را بدست آورید .
امکان جالبی است که من در مورد دیگر خبرخوان ها مشابه اش را ندیده ام.
در ضمن یک در خواست :
بعد از فیلتر شدن وبلاگ اصلی ، دیگر کم کم این وبلاگ دارد میمیرد. لطفا لینک هایی که به وبلاگ فیلتر شده ام داده اید را این یکی عوض کنید شاید زنده شد .بهر حال نوشتن بدون مخاطب چندان دیگر برایم جالب نیست . اگر واقعا مطالب اش را مفید میدانید به دیگران هم توصیه کنید.