انگار امروز یه کاریکاتوری از مانا منتشر شده در مورد دریاچه ارومیه و خشکی آن. مضمون کاریکاتور سواری را نشان میدهد که مشکی رو که بر دوش داشته تا به دریاچه ارومیه آب بریزد را با تیر زدهاند و دو دستانش را هم بریده اند. شکل سوار مطابق نقاشی های پرده خوانی است. نقاشی هایی که به مصایب عمدتا امام حسین و یارانش در طول واقعه کربلا میپردازند.
این کارتون که مانا خود آن را مصیبت نامه دریاچه ارومیه نامیده اشارهای به رفتار با معترضین به وضعیت دریاچه ارومیه و خشکی احتمالا قریب الوقوع (مثلا طی چند سال آینده) آن.
اما چیزی که الان انگار بحث برانگیز شده نه خود پیام کارتون که اعتراض به مشابه سازی آن با واقعه کربلا و اعتراض به تصویر آن است. بسیاری فقط به صرف این تصویر سازی معترض گشته اند .البته تصویر سازی کاملا معمول هست و جزو یکی از هنرهای شیعی و همپای تعزیه و حتی مثلا در اکثر کتب حتی کودکان و علم های مساجد و هیتها. قطعا بایستی مشابه سازی انتقاد برانگیز شده باشد.
حالا اصلا اینجا نمیخواستم راجع به این کارتون بنویسم. اما در این موارد و با دیدن این قبیل رفتارها تنها برای من یه نوع ریاکاری ای مجسم میشود که ما مقدسات، افراد را اعم از زنده و مرده تنها وقتی که طرف ما باشند مقدس میکنیم. و این غیرت مان تنها و تنها استفاده ای که دارد برای خفه کردن طرف مقابل است و نه چیز دیگر. مثلا همه افرادی که سنشان به دوران خاتمی قد بدهد قطعا فریادهای وااسلام و کفن پوشانی که به هر طرقی راهی خیابان میشدند و یا هر تریبونی را به هم میزدند را بایستی به یاد داشته باشند. چیزی که بعدها در برابر مواردی مشابه در دوران احمدی نژاد دیگه دیده نمیشدند. خب بایستی گفته یا مقدسات این افراد عوض شده یا اینکه کلا بهانه بود. مثال هاش زیاد بوده اعم از سوالات معلمان (توهین به پیامبر اسلام)، توهین به پیامبران اولوالعزم (جریان حضرت نوح وحضرت مشایی) وسی دی های ظهور، اختصاص معجزه به انسان عادی و هزاران مورد دیگر. حتی مواردی مانند تحریف صریح آیه قران (آیه بازگشت) توسط کیهان در مطلبی طنز که ابدا واکنشی از این عده برنیانگیخت و همچنان در دسترس هست. تعمیم هم میتوان داد که تخریب، حمله و کشتار مردم مخالف در مثلا سوریه و حمله به مساجد و صفوف نماز معترضین ابدا واکنشی برنمیانگیزد حتی اگر تعداد از ۲۲۰۰ نفر هم بیشتر شود اما تعداد کمتر(که البته به نسبت جمعیت دو کشور هر دو بسیار زیادند) کشته در بحرین شهید خوانده شده و وااسلام این عده را برانگیزد. (البته من هر دو قشر را شهید میدانم، هر جایی که حاکمیتی به زور خود را بر مردم تحمیل کند سوریه باشد یا بحرین یا لیبی). این رفتار ریاکارانه تنها در ایران است. در کشورهایی مثلا پاکستان یا هند این رفتارها فارغ از حاکمیت و چیزی کاملا از روی غیرت دینی است (کاری با درستی یا غلطی اش ندارم). مثال های زیادی میتوان زد اما یکی از روشن ترین این مثال ها شاید صفحه محمد (ص) پیامبر اسلام در ویکی پدیا باشد. صفحه ای که بدلیل اعتراضات شدید نسبت به درج تصاویر مینیاتورنسخه اردو عربی هندی پشتو و … این تصاویر را حذف کرده اند اما احتمالا برای کمتر کسی در ایران انتشارنقاشی های پیامبر اسلام در ویکی پدیا فارسی یا انگلیسی سوال برانگیز باشد یا توهین تلقی کند. (حتی عنوان صفحه نیز متفاوت هست، همین ماجرا اعتراضات بسیاری در این کشورها بدنبال داشت) یا مقایسه کنید رفتار در برابر کارتونهای توهین آمیز را در همین کشورها. اینها تنها و تنها شاید حاصل همان رفتار ریاکارانه ای باشد که هر جا عزیزان خواست و منفعت حزبی و دسته ای بود رگ گردنشان کلفت شده و در غیر اینصورت هیچ.
البته این ریا متاسفانه به مخالفین همین روند هم انگار سرایت کرده و دو طرفه شده، یعنی نوع واکنشی این ریا در مخالفان همین جریان هم دیده میشود. مثلا اگر یکی از مراجع فردا به احمدی نژاد تشر بزند خیلی ها به سرعت چنان دفاعی از مثلا مرجعیت میکنند که شاید خود اعضای بیت معظم لهش نیز چنین ارادتی را نداشته باشند. یا مثلا اگر همین کارتون با اشاره ای به مفهوم ولایت فقیه در کیهان چاپ میشد شاید بسیاری که الان با مانا موافقاند، مخالفش بودند. (البته حدس میزنم). و همینهایی که الان معلوم نیست با چه فقه و منطقی مرتب دارند کیفر عذاب دنیوی و اخروی و آتش دوزخ نوید میدهند برای انتشار، برایش سینه چاک میکردند. تعارف که نداریم؟
اما حالا میتوان چیزی رو به راحتی فهمید و از روی کامنتی که با کپی پیست تند تند وعده عذاب لوط و ثمود میدهد به آرامی رد شد. کسی پشت چنین اکانتی علیرغم ظاهر تند و آتشینش دردی ندارد. درد دین ندارد لااقل
---
* عمدا به کارتون لینک داده نشده
0 comments:
ارسال يک نظر