اینکه توافق هسته ای جدیدی که در ایران انجام شده است، به نفع ایران بوده یا نه را به نظرم بایستی صبر کرد و تغییرات بعدی را دید. این پرونده هم اکنون در مسیر نا معقولی افتاده است که انگار همین مسیر سفره بازی شده است برای همه کشورهای درگیر بحران تا روزگاری بر سر این خوان نعمت بنشینند. قبل از این اجلاس انگار ریس جمهور ترکیه سفرش را به ایران لغو کرده بود تا شاید فشاری باشد اینبار از طرف "ترکیه" بر اینکه ایران حتما چنین توافقی را بپذیرد، تا این کشور نیز برای مدتی سهمی از این بازی داشته باشد. اینکه ایران چقدر منابع اورانیوم دارد یا نه، برای زمانی است که بحث منطقی و معقولی در پیش باشد، الان فعلا همین منابعی از اورانیوم (موجودی که ایران از قبل از انقلاب داشت) که همه تبدیل به سوخت 3.5 درصد شده بودند، فعلا پس از بازگشت (که اگر چنین روزی در تاریخ باشد) تبدیل به چیزی خواهند شد که برای ایران بی ارزش (از لحاظ مالی) و برای آنها بسیار ارزشمند (نه از این لحاظ که خیالشان راحت باشد ایران نمیتواند سراغ بمب برود) بلکه از این لحاظ که آزمایشی را که برای سنجش تاب تحمل ترتیب داده بودند حالا پاسخ خوبی برایشان داشته است، میتوانند خیالشان راحت باشد که اگر به اندازه کافی متحد باشند (یا همان تعبیر اینکه چماق به اندازه کافی دردآور باشد) از آنسو عقب نشینی های خوبی خواهند دید.
بعضی ها هم این بازی را برد برد برای ایران خوانده اند، چیزی که پاسخ اش شاید زیاد دور نباشد، بایستی دید که پس از تحویل گرفتن تمامی سوخت و بالفرض پس دادن میله سوخت (که ابدا به هیچ دردی جر مصرف در یک نیروگاه تحقیقاتی) نخواهد خورد، چه بردی نصیب ایران خواهد شد، آیا در این شرایط وحشتناکی که علیه ایران (البته با همه تلاش های دکتر احمدی نژاد) تحریم ها متوقف خواهند شد یا با خیال راحتتری این اجماع را صورت خواهند داد.
اما به نظر خودم روند معقول همان مسیری بود که در زمان خاتمی دنبال میشد، یعنی مسلم است که ایران نیازی به برق هسته ای ندارد اما به تکنولوزی هسته ای چرا (حتی بمب، به همان دلیلی که هند پاکستان دارند و باعث جلوگیری از جنگ بین این دو شد، یعنی به نظرم اتفاقا به خاطر تضمین صلح، و به هزاران دلیل دیگر که اصلا به نظرم جای سوال ندارد)، همانطور که در همان زمان نیز و از زمان های قبل ایران در مسیر دسترسی به این تکنولوژی (برای مقاصد دفاعی) بوده. این چنین پروژه هایی هم نیازمند کار در فضای آرام هست نه زمانی که زیر ذره بین دنیا باشیم. زمانی هم که مشخص شده بود راهش همان حذف این تهدید ها و اعتمادسازی و درنهایت همان مسیر قبلی! اما به نظرم بایستی منتظر تاریخ ماند، و دور از ذهن هم نیست که همه این بازی ها شاید هماهنگ بوده تا ایران را واقعا در همین مسیر قرار دهند، چون چیزی که تا الان میبینیم سودی برای ایران نداشته اما چه بسیار فوایدی که برای آمریکا داشت، شاید چاهی بود برای پیش بینی افزایش ثروت ایران در اثر حمله به افغانستان و عراق، تا نتواند باعث رشد و قدرتمندی ایران شود، چیزی که الان به عینه در همه شاخص ها در مقایسه با دیگر کشورهای نفت خیز میتوان دید.
شاید صحنه ای که امروز احمدی نژاد زمانی که اصرار داشت در مقابل دوربین ها حتما خودش را خوشحال نشان دهد، غمگین ترین صحنه این سالهای دیپلماسی این کشور باشد، مسیری که شاید همگان از ابتدا میدانستند که بن بست است اما لجبازی بر سر اینکه حتما جناب با چشم خودش ببینید چه هزینه ای برداشت؟