Tuesday، December 29، 2009

علیرضا قزوه

نمیدانم با این شاعران چه ریختی حساب میکنند، ولی خوب میشود کمتر نوشت ولی لااقل حداقل های متنی را که بشود شعر نامید رعایت  کرد. این آخرین "گل واژه های" علیرضا قزوه است که میتوانید اینترهایش را حذف کنید تا به صورت متنی ضعیف بخوانید. بسیار بلند است البته، کاری کیلویی. در فرازهایی از این گل واژه ها میخوانیم:

بلوتوث بلوتوث نوحه مي خوانند # و مي ريزند # به درياي سايت آل صهيون # از کمپ موج نو # اولين نفر به ميدان رفت # شيخ متغيّر پيشاني اش را پوسيد و گريست #
و در جایی دیگر:
در کربلا دو حسين آمده است # اصحاب قورمه اند و قيمه! # اصحاب شيشه و بشکن بشکنه امشب # اصحاب قمه و قليان
و در جایی دیگر میفرماید:
عمه ببين به کربلا اين همه لشکر آمده # با موبايل هاي چند جيبي # به عخش اختشاش # با همان آش و همان کاسه #
رييس سايت چلپاسه
و اینگونه نیز پایان میپذیرد :
و بچه ها دم گرفته اند: # سر حسين مظلوم از تن جداست امشب # سر حسين مرا بر اس ام اس مي برند

http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=865092

کاش میشد این عکسها رو پرینت گرفت، کوبید تو صورت احمدی نژاد. چه کسایی رو از این مملکت گرفتند.



Sunday، December 27، 2009

محرم امسال

امسال محرم، با همه دلگیری های دور بودن، به دعوت دوستان در مراسمی که بچه ها همین جا ترتیب داده بودند، بودیم که خبر حمله به سخنرانی خاتمی را دیدم. واقعا چیزی جز تاسف چه میتوان گفت اگر این کارها با برنامه ریزی انجام میشود؟ این تصاویر زیر هم مربوط به شله زرد همین مراسم هست.


از سخنان خاتمی در مراسم تاسوعا:

تا روزی که زورمندان کم خرد که دارای غرور و توهمند و قدرت خود را در محرومیت م تهدید انسان میدانند و از سیاست جز سرکوب و دخالت و تحمیل و تهدید و تطمیع چیزی نمی دانند باید جشن پیروزی کلمه بر شمشیر را به تاخیر انداخت اما حرکت خرامان و شکوهمند تاریخ بشری به سوی آزادی و آزادگی است.

Monday، December 21، 2009

اینکه همه ایرانی هستیم درست، ولی خدایی حالم بهم میخورد از این کره بزهایی که در فیس بوک (مخصوصا اخیرا) نشسته و از دور مدام تیترمبارزه از خودشان درمیکند.

مصاحبه آیت الله منتطری با عمادالدین باقی

برای دوستانی که پشت ف.ی.ل..تر و پارازیت مانده‌اند

لینک در مگاآپلود

Sunday، December 20، 2009

خبر درگذشت آیت الله منتظری

برای کسی که آزاد میشه از این چهار دیواری

برای من که در سال های دهه 70 دانش آمووز بودم، آیت الله منتظری شاید بسیار تحریف شده است. ما که ندانسته در سال های راهنمایی به راهپیمایی های اعتراضی برده میشدیم که بی خبر از همه جا به عنوان سیاهی لشگر، علیه کس خاصی شعار دهیم. واقعا بعدها چنین خاطراتی جزو منفورترین خاطرات کودکی قرار میگیرند. و صد البته نفرت و خشم بیشتر از انسان های پستی که از معصومیت کودکانه دانش اموزان سو استفاده میکنند.
هنوز هم یادم میاید آن راهپیمایی کذایی و مسغره و انتشار نامه امام (که البته به درستی و نادرستی اش کاری نداریم) چه تصویری از ایشان برای مان ساخته بودند. کسی دیگر نمی دانست که همین انسان سال ها پیش در دو قدمی چنین پستی، عطای رهبری را به لقایش بخشیده بود، تا پناه مردم باشد، همان زمانی که خیلی ها بی محابا به قکر حذف مخالفان به هر قیمتی و به هر نامی بودند. اینکه برای توجیح افکار عمومی تنها برچسبی از عناوینی چون مجاهد و منافق و ضد ولایت فقیه کافی بود. اما کسی که به حقیقت دنبال پست و مقام بود لابد بایستی میدانست که سکوتش به یقین در اینده نزدیک او را به چنین منسبی میرساند، اما انتخاب کرد که ساکت نباشد و هر کجا در برابر ناعدالتی اعتراض کند، حال چه در دوران استبداد شاهی باشد یا دورانی که خود از پایه گذارانش حساب میشود.
اما اکنون میتواند آسوده بخوابد که لااقل دین و آخرتش را به خاطر دنیای دیگران نفروخته است.

Friday، December 18، 2009

باز جوانی دیگر در آشپزخانه

معلوم نیست این جماعت کدام کجله ISI چاپ میکنند مقالات را، که حتی اسم هم ندارند (خودتان در گوگل اسکولار بررسی کنید)
خبر هم بسیار جالب است این نابغه هم توانسته تبدیل "لاپ لاست" (از خبرگزاری رسمی کشور بپرسید چیست) را کشف کند. البته ادعا شده که دانشگاه سویس هم مدرک گرفته (کدامش، خدا میداند! چون همچنان گوگل چنین کسی را نمیشناسد). البته بحثی نیست که این اخبار فقط برای مصرف داخلی هستند، مثل همه خبرهای دیگر. ولی این قبیل اخبار که بدون بررسی هم دروغش معلوم است، به چه هدفی منتشر میشوند؟ بگذریم دروغ حناق هم ندارد حتی!
بگذریم از این که بعد از یک پرزنتیشن ساده هر کسی در اینجا تو گوگل لااقل بیش از 10 صفحه ایندکس در گوگل دارد!

خبر ایرنا و فارس هم
اين مولف و محقق برتر کشور همچنين ، تبديل لاپ و لاست و کاربردهاي آن همراه با آزمايشگاه کامپيوتر متلب ( matlab) ، کتاب معادلات ديفرانسيل ، الکترونيک قدرت ، زلزله شناسي و ورودي بر زلزله بم را از مهمترين تاليفات خود و مقام برتر جهاني در مقاله بررسي انواع چاپرهاي قدرت و درج آن در مجله علمي و بين المللي آي ، اس آي را از مهمترين مقالات علمي خود عنوان کرد.
صفري دوست ، اختراع سنجش سطح مايعات به صورت اتوماتيک ، کنترل ورود و خروج افراد با استفاده از ليزر و تشخيص هويت آنها را از بهترين اختراعات خود اعلام کرد و افزود: هم اکنون در حال ثبت دو اختراع ديگر شامل آبياري هوشمند کشاورزي با استفاده از رطوبت هوا با قابليتهاي غرق آبي و قطره اي و نيز جنگ افزار جاسوسي با استفاده از رباط هستم.
وي ، کسب مدال طلاي جهاني المپياد سوييس در رشته الکترونيک ، نفر اول برگزيده اولين جشنواره حضرت علي اکبر هب مناسبت روز جوان ، برگزيده جشنواره خوارزمي و کسب رتبه اول اختراع جشنواره خوارزمي در دستگاه سنجش مايعات به صورت اتوماتيک و همچنين کنترل ورود و خروج افراد با استفاده از ليزر را از مهمترين افتخارات خود عنوان کرد.

Wednesday، December 16، 2009

اینترنت ملی

تابناک مطلبی درباره اینترنت ملی گذاشته، که کامنت هاش بسیار دیدنی است. یک تعدادی از این کامنت ها رو میارم. این شده وضعیت اعتماد ملت. حالا هی زر بزنند که مشکلی نیست. البته وقتی یک دست دولت 24 ساعت تو تنبان ملت باشد، بهتر از این نمیشود.


نظرات بینندگان:
اگر مي خواهيد سرويس ايمليتان يك روز وصل باشد و يك روز قطع شود. ودر ايام خاصي هم بنا بر دستور شخص نامعلومي كل سرويس از دسترس خارج شود و... از اين ايميل ملي استفاده كنيد.
ايميل ملي براي حالگيري ملي!
همان sms و بقول شما پيامك ملي و موبايل يا همراه ملي كه داريم براي 7 پشتمان كافي است.
اول رسانه میلی رو درست کنن تا بعد به ایمیل میلی برسه!!!!
قبل از راه اندازی ایمیل ملی خوب است فضای اعتماد میان حاکمیت و مردم تقویت شود و گرنه ایمیل ملی هم به سرنوشت رسانه ملی تبدیل می شود که روز به روز از تعداد بینندگانش کاسته می شود و تنها نام ملی را یدک می کشد.
به ما اینترنت بدین ایمیل نمیخوایم
برین این پولو واسه توسعه اینترنت خرج کنین نه این طرح ها
من عمرا جیمیل رو با ایمیل ملی عوض کنم .
جایگزین چیه؟؟ یعنی میخوان جی میل و یاهو رو کلا فیلتر کنن؟
من يكي كه عمرا حاضر نيستم كسي ايميل هام رو بخونه، خصوصا هم وطنانم!
 بعد از دو روز بیاند دم خونه مردم بگن این عکس چیه تو ایمیلت!
هدف از ایمیل ملی، آیا کنترل آسان تر نامه های شهروندان نیست!!!؟

Tuesday، December 15، 2009

یک نکته جدید در گوگل ریدر

یک نکته‌ای امروز تو گوگل ریدر دیدم که نمیدونم تا چه حد جدید هست و احتمالا من آخرین نفری هستم که میبینمش. اونهم قابلیت اشتراک مستقیم در سرویس‌های دیگری مثل توییتر و فیس بوک و بلاگر و... هست.
برای فعال کردنش هم در setting یک تب جدید send to اضافه شده است که میتونید اسم سرویس هایی رو که میخواید بغلشان یک تیک بزنید. حالا زیر هر پست یک گزینه send to  هم ضاهر میشود!

برای اشتراک اینجا هم میتوانید از این لینک استفاده کنید. برای دیدن اشتراک‌ها هم از این.
برای اضافه کردن اشتراک در بالاترین نیز در همان صفحه تنضیمات گوگل ریدر در پایین صفحه گزینه create a custom link رو کلیک کنید و به این ترتیب پر کنید:

Name : Balatarin

بعد از این تنضیمات گزینه send to balatarin هم اضافه میشود.




در ضمن محتویات این وبلاگ شامل هیچ نوع قانون کپی رایت و لفتی نیست. همه یا بخشی از مطالب رو میتوانید بدون لینک و حتی به اسم هر کسی، هر جایی که دلتان خواست کپی پیست کنید.

Monday، December 14، 2009

رفسنجانی و سرنوشت تاريخی

متن مقاله مسعود بهنود درباره هاشمی رفسنجانی، به شدت توصیه میشود. بهنود واقعا خیلی خوب مینویسد.

چند سوال

حالا هر چه قدر هم که بیخودی شلوغ بازی در بیارید من سوال دارم که یادم هم نمیرود
1) رای ها چه شد؟
2) عاملان حمله به کوی هنوز مشخص نشده اند؟ قرار بود هر چه سریعتر رسیدگی کنید.
3) کهریزک چه شد و عاملانش چه شدند؟ مگر قول نداده بودید که سریعا رسیدگی میکنید؟ چرا بعد از 4 ماه هنوز یک قرائت گزارش اینقدر طول میکشد؟
4) پزشک کهریزک را چطور؟ چرا اول خودکشی بود و در نهایت رسیدیم به سالاد مسموم و فعلا هم که منتظر نظر پزشکی قانونی، مگر چقدر طول میکشد؟
5) مگر نگفته بودید که عاملان حمله به مردم نیروهای خودسر هستند، پس چرا دستگیر نشدند؟ چرا محاکمه نمیشوند؟ چقدر طول میکشد؟

نمیشود که هر کاری که خواستید بکنید و انتظار فراموشی داشت. همه اینها و هزاران سوال دیگر مواردی است که قول داده بودید به سرعت رسیدگی و نتیجه را اعلام کنید؟

Sunday، December 13، 2009

یادداشتی از محمد نوری زاد



من شخصا مسئولیت پاره کردن عکس امام را به عهده می گیرم تا هرآنچه قرار است در این هفته و هفته آینده اتفاق بیفتد تکلیفش از همین حالا مشخص باشد .
اعتراف می کنم که : خطا کردم. احساساتی شدم. وقتی دیدم هر کدام شما یک چیزی از امام را پاره می کنید، من هم بچگی کردم و عکس امام را پاره کردم. دیدم شما طومار سپاه و بسیج و عزت امام را پاره کرده‌اید، من به عکس او بسنده کردم .
دیدم شما نقشه راه امام را که حرمت نهادن به مردم و کرامت یک یک آنان در آن بود و هست، پاره کرده و پاره می کنید، زورم به عکس امام رسید.
دیدم شما وصیت نامه امام را که در آن به خیر و خوبی و عزت و سربلندی برای ایران و ایرانی تاکید شده، پاره می‌کنید، سهم من همان عکس امام شد.
من با چشم برزخی خدا داده‌ام جمال مبارک امام را دیدم که به قیل و قال شما تبسم می‌کرد. و صدای دلنشین او را شنیدم که از یک بلندی بر سر شما فریاد می‌زد و می‌فرمود: ای همه شما که برای پاره شدن عکس من گریبان می‌درید، آن روز که فرزندان مرا به جرم اعتراض آرام به نتیجه انتخابات به گلوله بستند و خونشان بر زمین ریختند، چرا کفن نپوشیدید و به اسم توهین به عقل و اسلام و راه خمینی، به شعارگویی‌های تند و پرتنش نپرداختید؟ اصلا من خودم، روح الله الموسوی الخمینی، به محمد نوری زاد گفتم: برو و عکس مرا پاره کن تا خدا و عقل و تاریخ و آینده به شوربختی جماعتی بنگرند که استعداد خلق یک دروغ ساده را نیز ندارند.
در کشوری که فراورده‌های فکری و سیاسی و معرفتی و اجتماعی و فرهنگی امام توسط برجستگان حکومت به شوخی گرفته می‌شود، پاره شدن عکس او احترام به امام است.

Saturday، December 12، 2009

نکته‌ای خواندنی از دیدار با بهزاد نبوی

وبلاگ نثر ما مطبی چند قسمتی از دیدار با بهزاد نبوی رو منتشر کرده که قسمت‌های جالبی داره. منجمله که در زمان اعترافات ابطحی در زندان در انتها انگار برگشته گفته که «باز هم به کیفر خواست دادستان!» نکته ای که البته هیچ جا انعکاسی نداشته است. و کاملا سانسور شده آنموقع. برای همین هم کاملا میتوان قضیه غیر علنی دادگاه ها رو خارج از مسغره بازی که مثلا آقا پیام داده کاملا فهمید. کاملا تا جایی که کسی برای اعتراف دارند علنی برگزار میکنند و هر گاه که دیگر باقی حرفهایشان باب میلشان نباشد میشود باب احکام را باز کرد و دید که ای بابا این کار خلاف است و با قیافه ای حقمدار موضع گرفت که این کارها را نکنید.
اتفاقاً کارشناسان( بازجویان) امر هم سعی می کنند از همین خلاء وارد شده و زندانی را به تسلیم بکشانند. مازاد بر این ها خلاء خبری تام و کاملی که آقایان برای ما ایجاد کرده بودند نیز خود تشدید کننده ماجرا بود. شما حتماً مطلعید که تا قبل از دادگاه و بعد از آن نمایش تلویزیونی، همه ما در انفرادی و بایکوت کامل خبری بودیم. در دادگاه صد نفری معروف هم اگر دقت کرده باشید، بین زندانیان یک نیروی انتظامی نشانده بودند تا هیچیک از ما نتوانیم با هم صحبت کنیم و اگر احیاناً قصد چنین کاری می رفت، سریعاً واکنش نشان داده و مانع می شدند. وقتی آقای ابطحی آن بیانات را در دادگاه کردند من با صدای بلند که خیلی ها شنیدند به ایشان به شوخی گفتم " باز هم به کیفرخواست دادستان"!


تعطیلات

این روزها همه بچه های آزمایشگاه دارند آماده میشوند که رهسپار ممالک خودشان شوند. یه تصور اشتباه دیگری هم که من از این طرف داشتم همین بود که این مردمان را کاملا چوب خشک میپنداریم که اصولا وابستگی یا دلبستگی به خانواده ندارند. امروز با دوست ایتالیایی مان که صحبت میکردم، دیدم که نه بابا باز این یکی از همان تصوراتی است که ما ایرانیان درباره خودمان داریم. این دوسترعزیزمان حتی میفرماید که در دوره ای که 6 ماه به ایالات متحده تشریف برده بودند شبها در فراغ مادرشان اشک میریخته اند. اینجا هم که تشریف دارند هر ماه دو بار رهسپار ولایتشان میشوند. البته در جایی دیگر نیز فرموده بودند که در واقع تشویق تیم بسکتبال محبوبشان نیز بی تاثیر نیست!
امروز هم پارتی آخر سال آزمایشگاه بغلی بود که ماها را نیز دعوت کرده بودند. کلی نیز تبلیغ از دوستان فرانسوی، سویسی و اسپانیایی که راکلت چه غذای محشری است و چه و چه. ما نیز امروز با وعده تست یک مائده آسمانی در پارتی حضور داشتیم. قبول که من نیز بسیار بد خوراک هستم ولی وجدانا قبول کردن راکلت در کتیگوری غذا برایم قابل هضم نیست. خدایی اگر سیب زمینی آب پز با پنیری که بوی گند میدهد را غذا حساب کنیم پس آش و سوپ وطنی، چلوکباب و جوجه کباب در چه طبقه ای قرار میگیرند؟ البته محض اطلاع دوستانی که زیاد آشنا نیستند بایستی عرض کنم که همه غذاهای اینها یک قلم پنیر را داراست، همین پنیر را با تکه نان بخورند میشود فاندوو و با سیب زمینی آب پز میشود راکلت و همینطور دور باطلی که پایانی ندارد. البته به نظرم غذاهاشون بعد از دوران قحطی های جنگ در این بلاد هیچ پیشرفتی نداشته است. حال تصور کنید قیافه های شاد بقیه را که بارها برای ظرف بعدی اقدام میفرمودند!
حالا دوشنبه هم قرار است برویم فاندوو پارتی. از قرار معلوم این بار نیز قرار است همان پنیر را با نان بخوریم.
نکته جالب هم همین نوشیدنی های بعد از غذاهایشان هست که تاکید داشتند به خاطر اینکه غذای سنگینی است (!!) حتما بایستی با چای داغ یا همان نوشیدنی هایشان سرو شود که رودل نکنند. حیف که سواد آشپزی ناقص است و گرنه این دوستان را مهمان یک کله پاچه مشدی میکردیم تا بفهمند غذای سنگین تعریفش چیست.


Thursday، December 10، 2009

به نظرم این برچسب زدن رو بعضی چیزها خیلی وقت ها واقعا خودمونو محدود میکنه. مثلا همین برچسب هایی مثل جواد بودن، خز بودن و اینا. البته تعمیم های کلی تری هم هست که ادمها رو واقعا محدود میکنه. مثلا من امروز یک آهنگ از حمیرا رو رو فرندفید دیدم. شاید زمان بسیار طولانی بود که نشنیده بودم. حالا بگم چقدر شاد شدم، باشه جواد باشه، خدایی بد نمیخونه.

حالا در مفاهیم عامتر این القاب و عناوین و جک ها هم یه همچین ذهنیتی ایجاد میکنه حالا هر چه قدر هم که ادم ظاهرا اعتقادی نداشته باشه، همین ها باعث یه تصویر از همه چیزایی میشه که برای خودمون میسازیم و قبل از هرچیز سریع با همین تصاویری که در ذهنمان ساختیم در موردش قضاوت کنیم.

Wednesday، December 09، 2009

Google Chrome extension

اگه تا به حال هنوز گوگل کروم رو استفاده نکردید حتما توصیه میکنم که اینکارو بکنید. خیلی از افرادی که از موزیلا استفاده میکنند دلیل شون استفاده از extension های بسیاری است که برای اون توسط کاربران مختلف نوشته شده است ولی حالا کروم مزیت های بسیار بیشتری رو داراست. اگر هم مایل به استفاده از چنین extension هایی هستید حتما بایستی نسخه بتای این مرورگر رو استفاده کنید. اپلیکیشن های بسیار مفیدی هم دارد. ولی نکته ای که باعث نوشتن این پست شد ویدیویی است که امروز در حین نصب یکی از این افزونه ها بهش برخوردم. این ویدیو که برای معرفی DotSpot هست، در معرفی از اخبار مربوط به حوادث بعد از انتخابات ایران استفاده کرده است که نشانگر قدرت رسانه ای شبکه های اجتماعی است.

Friday، December 04، 2009

آزادگی برایتان زیاد هست، لااقل انصاف داشته باشید


این معرکه مضحک ناشی از ذهن‌های بیمار و احمقی است که دیروز جمعی مقابل سفارت انگلستان ترتیب داده‌اند. اینان بر کدامین زخم نمک می‌پاشند. کافی است خود را جای مادر این دختر فرض کنید تا بدانید چه رنجی کشیده است با دیدن این نمایش مضحک. آخر کدام انسانی این بازی را در راستای روشنگری میداند؟ خبری که متاسفانه در همه سایت های دولت نیز بازتاب فراوانی داشته است. روی سخن با سایت های فاسدی چون فارس نیوز و رجانیوز نیست که بر آنان حرجی نیست ولی دیدن این خبر در سایت الف اقای توکلی که داعیه دار اصولگرایی اند چرا؟ این کدامین منطق اصولگرایی است، ترتیب دادن چنین نمایش مسغره‌ای که تنها تاثیر و نهایت برد آن بر الام مادر و بستگان انسان بیگناهی خواهد بود؟
روزگاری که امام از دین جماعت لشگر فاسد اموی نومید شده بود گفته بود که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید، اما خطاب به چنین انسان‌های کوته فکری آزادگی نیز بعید است، نهایتا تنها بایستی تقاضای انصاف داشت.